جدول جو
جدول جو

معنی درجه دار - جستجوی لغت در جدول جو

درجه دار
دارای درجه، آنچه به چند درجه تقسیم شده، در امور نظامی آنکه دارای رتبۀ نظامی باشد، از سرجوخه تا استوار
تصویری از درجه دار
تصویر درجه دار
فرهنگ فارسی عمید
درجه دار
(دَرْ گِ رِ تَ / تِ)
درجه دارنده. دارای درجه و رتبه، مدرّج. دارای تقسیمات جزئی، چون خطکش درجه دار، (اصطلاح نظامی) فردی با درجۀ فروتر از ستوان سومی. (از سرجوخه تا استوار)
لغت نامه دهخدا
درجه دار
رتبه و درجه، درجه دارنده
تصویری از درجه دار
تصویر درجه دار
فرهنگ لغت هوشیار
درجه دار
دارای درجه و رتبه، مدرج، دارای تقسیمات جزیی، فردی که دارای درجه نظامی است
تصویری از درجه دار
تصویر درجه دار
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از لرزه دار
تصویر لرزه دار
آنکه دچار لرزه است، لرزه ناک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دیده دار
تصویر دیده دار
دیده بان، سرباز یا قراول که بالای بلندی بایستد و هر چه از دور ببیند خبر بدهد، دیدبان، نگاهبان، قراول، دیده ور
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پرده دار
تصویر پرده دار
کسی که در قدیم در دربار پادشاهان و بزرگان مراقب بار یافتن اشخاص بوده، حاجب، دربان، برای مثال آن را که عقل و همت و تدبیر و رای نیست / خوش گفت پرده دار که کس در سرای نیست (سعدی - ۱۶۵)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سرخه دار
تصویر سرخه دار
سرخ دار، درختی پرشاخ و برگ، مخروطی با برگ های باریک و دراز، همیشه سبز، چوب سرخ رنگ و بلندی پانزده متر که پوست، برگ و دانۀ آن سمی است و چوبش در صنعت به کار می رود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دانه دار
تصویر دانه دار
هر میوه ای که در میان آن هسته یا تخم باشد، دارای دانه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دسته دار
تصویر دسته دار
هر چیزی که دارای دسته باشد مانند کوزه و سبو، سردسته و فرماندۀ دسته ای از سپاه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سربه دار
تصویر سربه دار
کسی که آماده است سرش بر دار رود، شخص ماجراجو و پرخاشخر که دل بر کشته شدن بدهد و بر ضد حکومت وقت قیام کند، سربربادرفته، برسرداررفته
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پرده دار
تصویر پرده دار
حاجب، دربان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لرزه دار
تصویر لرزه دار
آنکه دچار لرزه است خداوند
فرهنگ لغت هوشیار
درختی است از تیره مخروطیان جزو رده بازدانگان که برگهای سوزنی شکل و طویل دارد و میوه اش مخروطی و از میوه کاج کوچکتر است. این گیاه در نقاط معتدل آسیا از جمله ایران میروید چوب این درخت قرمز و نسبتا محکم است و چون به خوبی صیقل میشود از آن در صنعت استفاده میکنند سیر دار زرنب رجل الجراد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرزه دار
تصویر پرزه دار
که پرز دارد پرزه دار پرزگن پرزناک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دانه دار
تصویر دانه دار
میوه ای که در داخل آن دانه یا تخم باشد
فرهنگ لغت هوشیار
آنچه که دارای دسته است دارای قبضه مقابل بیدسته: صندلی دسته دار، فرمانده سر لشکر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دریا دار
تصویر دریا دار
محافظ و حافظ دریا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از درجه دادن
تصویر درجه دادن
پایه دادن برکشیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از درجه دقت
تصویر درجه دقت
رچان نزومانی (نزومان دقیق)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از درون دار
تصویر درون دار
بد اندرون منافق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دریا دار
تصویر دریا دار
افسر نیروی دریایی که درجه او برابر با درجه سرتیپ است
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پرده دار
تصویر پرده دار
دربان، حاجب، کسی که در قدیم در دربار پادشاهان مسئول بار دادن بود
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دهنه دار
تصویر دهنه دار
آخرچی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از پرده دار
تصویر پرده دار
آغاجی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از سرخه دار
تصویر سرخه دار
آکاژور
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از دانه دار
تصویر دانه دار
Grainy
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از دانه دار
تصویر دانه دار
зернистый
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از دانه دار
تصویر دانه دار
körnig
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از دانه دار
تصویر دانه دار
зернистий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از دانه دار
تصویر دانه دار
ziarnisty
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از دانه دار
تصویر دانه دار
粒状的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از دانه دار
تصویر دانه دار
arenoso
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از دانه دار
تصویر دانه دار
granuloso
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از دانه دار
تصویر دانه دار
arenoso
دیکشنری فارسی به اسپانیایی